
۱۳ مارس ۲۰۱۷
تیم متیوز قهرمانی است که به مردان کمک می کند تا باورهای محدودکننده را از بین ببرند و ذهنیت خود را به یک مرد قدرتمند تبدیل کنند که می تواند با اعتماد به نفس و رضایت به موفقیت دست یابد و گسترش یابد. در واقع، تیم کسبوکار خود را مرد قدرتمند مینامد، زیرا میداند چگونه خودگویی منفی را میتوان به یک ابزار بالقوه مثبت تبدیل کرد. تیم به طور کامل، ۱۰۰ درصد برای کمک به پسران برای رسیدن به سطح بعدی شادی، درآمد، موفقیت، آزادی و تأثیر، از طریق تغییر طرز فکر فروخته می شود.
اطلاعات تماس
تاثیرگذارترین فرد
- تام کراشاو (نویسنده تئاتر، کمدی، رادیو و تلویزیون)
تاثیر بر احساسات
افکار در مورد تنفس
- همه چیز. اگر متوجه شدم نفسم تنگ شده و می ترسم و بخواهم به لحظه وصل شوم، از بینی نفس می کشم. اولین کاری که صبح انجام می دهم نفس کشیدن است. همه چیز برای من مربوط به نفس است. همه چیز را در مورد ارتباط من به من می گوید.
منابع پیشنهادی
مشاوره برای یک تازه کار ذهن آگاهی
اجازه دهید نفس شما راهنمای شما باشد. نفس شما چیزهای زیادی در مورد اینکه کجا هستید و از کجا عمل می کنید به شما می گوید. به خودتان اجازه دهید تا احساستان را دنبال کنید. احساساتی را که میدانید در زمانی که در سرتان شلوغ، قضاوتکننده، آشفته بوده است، تجربه میکنید. وقتی واقعاً حواستان هست احساساتی را که دارید، شناسایی کنید. این معمولاً صلح، عشق، شادی، تعادل و جریان است. وقتی میگویم حواسآمیز، واقعاً به شیوهای از وجود اشاره میکنم. یک حالت وجود
داستان قلدری
در دبستان وقتی سال سوم بودم، احتمالاً حدود هفت یا هشت ساله بودم، به یک دبستان جدید نقل مکان کردم و احساس قلدری کردم. مردم چیزهای خاصی به من می گفتند و آنقدر عجیب رفتار می کردند که احساس سنگینی می کرد.
من تقریباً مطمئن هستم که اکثر اوقات اینطور نبود. من قبلاً از ارعاب زیاد استفاده می کردم و از آن برای تلافی برای اتفاقی استفاده می کردم. من قبلاً کاملاً واکنشپذیر بودم، بنابراین از نظر ذهنآگاهی و از نظر آرامش، وقتی جوانتر بودم، واقعاً چیزی وجود نداشت. یادم می آید وقتی به دبیرستان رفتم واقعاً به خودم قول دادم. من واقعاً قصد دارم درس بخوانم و از دردسر دور باشم و سخت تلاش کنم و این کاری بود که کردم.
من هرگز قلدر نبودم، اما اگر بخواهید آن را اینطور بنامید، احساس میکنم که مورد شوخی قرار گرفتهام. لذت بردن از من گرفته شده و مسخره کردن مردم. همیشه از محل آسیب پذیری می آید. منظور من از آسیب پذیری این است که نمی خواهم دیده شوم. قبل از اینکه حمله را احساس کنم تقریباً مثل یک تلافی بود. این تقریباً مانند یک تلافی در صورت حمله بود.