
۱۰ آوریل ۲۰۱۷
دانیل گفن یک کارآفرین آنلاین است که موفقیت های دیوانه کننده و وحشیانه ای داشته است. به نظر میرسید که میدانست در زمانهای حساس چه میخواهد، چگونه مقاومت کند و چه زمانی حرکت کند. با این حال، او همچنین مواقعی در زندگی خود داشته است که احساس میکرد فرسوده و ناموفق بوده است. دانیل واقعاً می داند که چگونه با مردم ارتباط برقرار کند و چگونه ارتباطات می تواند به شما کمک کند و می تواند تجارت شما را تقویت کند.
اطلاعات تماس
تاثیرگذارترین فرد
تاثیر بر احساسات
- وقتی در فضای ذهن آگاهی هستم، احساساتم آرام تر می شوند. ذهن آگاهی لزوماً احساسات را از بین نمی برد، اما به نوعی آن را آرام می کند. این احساس را کمی قابل کنترل تر می کند.
- بنابراین یک فرد می تواند واقعا عصبانی باشد و شما می توانید وارد یک مکان تمرکز حواس شوید و این به این معنی نیست که عصبانیت از بین می رود.
- شما حق دارید گاهی عصبانی باشید. دلیلی برای عصبانی بودن وجود دارد تفاوت بین عصبانی بودن و خارج از کنترل بودن و [rooooooar] من فقط همه چیز را خراب خواهم کرد و روابطم را قطع خواهم کرد و از کارهایی که انجام می دهم پشیمان خواهم شد و بعد از آن [deep breath]، من احساس عصبانیت می کنم اما اشکالی ندارد.
افکار در مورد تنفس
چند نکته در مورد آن می گویم. شماره یک، از نظر علمی، هر چه بیشتر نفس میکشیم و هر چه عمیقتر نفس میکشیم، اکسیژن بیشتری دریافت میکنیم. اول از همه از طریق خون و مغز ما عبور می کند.
از نظر علمی که به خودی خود از نظر بیولوژیکی بدن را آرام می کند. غیرممکن است که وقتی شما فقط نفس عمیق میکشید و به آرامی آن را بیرون میدهید، بدن آرام نگیرد، مثل زمانی که نفس میکشید و نفس میکشید، بدن فقط احساس آرامش میکند. کار دیگری که تنفس انجام می دهد و واقعا خوب است این است که به شما زمان می دهد تا پاسخ دهید و فکر کنید. خیلی وقت ها ممکن است در موقعیتی قرار بگیرم که به نوعی … مثال کلاسیک همانی است که من آوردم [earlier] وقتی میتوانستم در خانهام را باز کنم و وارد خانهام شوم، به معنای واقعی کلمه، هرج و مرج را از بین میبردم.
من فقط «بوم» میرفتم و واکنش نشان میداد. این یک بحث می شد. می شد دعوا. و جنگ یا فرار وجود دارد. ممکن بود یک دعوا باشد، یا من فقط خانه را ترک می کردم زیرا نمی توانم با آن کنار بیایم. به جای جنگ یا گریز، توانستم فضایی از زمان ایجاد کنم که در آن تازه متوجه شدم که نیازی به جنگیدن و پرواز ندارم. [sic].
من فقط می توانستم در آن لحظه باشم و با انرژی ام همه افراد دیگر را به لحظه ای که با خودم هستند، به آرامش خود بیاورم. به عبارت دیگر، شما یا می توانید به هرج و مرج دیگران کشیده شوید یا می توانید آنها را به آرامش خود بکشانید. شما سعی می کنید دیگران را به آرامش خود بکشانید تا اینکه اجازه دهید دیگران شما را به هرج و مرج خود بکشانند.
منابع پیشنهادی
داستان قلدری
من در دبیرستان مورد آزار و اذیت قرار گرفتم. از نظر عاطفی مورد آزار و اذیت قرار گرفتم. من این خال بزرگ را روی صورتم داشتم و از آن مو بیرون می زد. همانطور که می توانید تصور کنید، به عنوان یک بچه دبیرستانی، این سرگرم کننده نیست. همه بچه ها به آن اشاره می کردند و مسخره می کردند.
آنها به من می گفتند صورت عنکبوتی و همه جور نام. دندان هایم بیرون زده بود و مرا گوفی صدا می کردند. وقتی بریس گرفتم به خاطر آن مسخره شدم. من در واقع یک سال به خاطر رفتار نادرستم بازداشت شدم و همچنین گفتند که در سال بالا جایی نداشتند. من نمی دانم چقدر درست است.
اتفاقاً برادر کوچکترم یک سال از من کوچکتر است، بنابراین من در همان سال برادر کوچکترم بودم. مردم همیشه از ما میپرسیدند. “شما دوقلو هستید؟” و من می گفتم: “نه، من یک سال از او بزرگتر هستم”. و بنابراین آنها می گفتند: “اوه، پس باید واقعاً گنگ باشی”.
یادم می آید یک بار وارد کلاس جدید شدم و چند صندلی در دسترس بود، اما همه چیزی کنارشان گذاشتند تا من نتوانم کنارشان بنشینم. این تجربه عالی، زیبا و دبیرستانی من بود.